صدای زیبای ربنّا و نوای شیرین قرآن...این اتمسفر شب های کدامین شهر است؟ پرورگارخدایا...! این مزدِ کدامین عمل خیریست که اینگونه فانوس راهم شده؛ و راه نشانم میدهد ولی انگار برای بازگشت راهی وجود ندارد. فرمانده ام میگوید: تو انتخاب شده ایی. احساسم به من دروغ نمی گوید این همان برگزیدنِ مرد روز های سخت است. اما من مردِ چه بود...؟ روز های سخت! پُر مشقت! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نوار مغزم این چنین است.

من به اندازه ی قرص نانی همراه دارم. توشه ی سفر اندک استُ راه بلند... و بزرگی الله، پشتم را قرص کرده به خدایی که فقط خالقم نیست. عاشقم نیز هست. من نیز عاشق او هستم. دلامون بهم راه داره""""""""



حیرانم/ــــــــــــــــــــــــــــ میفهمی؟ حـــــــــیران...!