محکوم بدون به حکم خداوند یک عشق خدایـــــــــــــست... اینکه تو محکوم باشی به نگاه حاکم زمـــــین...


حرکت از روستایی به نام 2500 شهید بر قاب آســــــــــــمان... خداوندا چرا من؟ چرا من نشدم بچه ژیگول محل؟ چرا نشدم قمار باز شهر؟ چرا نشدم نامرد غرب؟ خداوندا" چرا مرا در این راه قرار دادی؟ میگویند:هر کس بام بیش برفـش بیشــــــــــــــــتر... و هرکس دانسته هایش بیشتر غمش بیشتر...


رفقا نمی دونید من در 400 کیلومتری دروازه شیراز اصفهان (محل فساد دختر پسرا) چی دیدم. به اینجا میگن دورکـــــــــــــــــــــــ یعنی دوری از هر گونه بی حجابی ، بی اخلاقی ،بی فرهنگی ، و... من در یک روستای دور افتاده پیر زنی را دیم که حتی لهجه اش اجازه نمیداد من را بفهماند که حتی خدا را دیده است، من در یک روستای دور افتاده معصومیت دخترکی را دیدم که حتی نمی گفت: عروسک باربی میخوام. من صدای نالــــــــــــــــه ی زن حامله ایی را شنیدم که آرزوی دیدن فرزندش را به گور برد . و این سردی جاده ی خاکـــــــــــــیست...


خدا را شکر که در شهر ماندید و نرفتید ببینید... و هرکه غمــــــــــــــش بیشــــــــــــــــتر دردش بیشــــــــــــــتر...